مهمان ما ازراه رسید
بالاخره مهمان تازه وارد ما از راه رسید، از آمادنش الان 3 ماهه که میگذره ،ملینا ( باران ) خواهری مهربان برای تو خواهد شد ، راستش رو بگم زیاد حال تو خوب نبود در این دوران ... رقیب جدید کمی جایت را تنگ گرده بود و گهگاهی تو را درون غار تنهایی ات همون جایی که همه روانپزشکان از آن بسیار یاد می کنند می برد، البته من و بابا حسین از قبل در این خصوص بسیار مطالعه کرده بودم و هر آنچه یاد گرفته بودیم در این مدت از خرید کادوهای رنگارنگ تا بی توجهی به این میهمان تازه و...روی تو پیاده کردیم تا این دوران پر تنش را سپری کنی . گهگاهی که خواهرت خواب بود بلند بلند دادمیزدی ، هرکس به دیدن ملینا (باران ) می آمد سریع به سمت او میامدی و اورا از اینکار...
نویسنده :
مریم
10:13