من و پسرم

مهمان ما ازراه رسید

1394/8/6 10:13
نویسنده : مریم
339 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره مهمان تازه وارد ما از راه رسید، از آمادنش الان 3 ماهه که میگذره ،ملینا ( باران ) خواهری مهربان برای تو خواهد شد ، راستش رو بگم زیاد حال تو خوب نبود در این دوران ... رقیب جدید کمی جایت را تنگ گرده بود و گهگاهی تو را درون غار تنهایی ات همون جایی که همه روانپزشکان از آن بسیار یاد می کنند می برد، البته من و بابا حسین از قبل در این خصوص بسیار مطالعه کرده بودم و هر آنچه یاد گرفته بودیم در این مدت  از خرید کادوهای رنگارنگ تا بی توجهی به این میهمان تازه و...روی تو پیاده کردیم  تا این دوران پر تنش را سپری کنی .

گهگاهی که خواهرت خواب بود بلند بلند دادمیزدی ، هرکس به دیدن ملینا (باران ) می آمد سریع به سمت او میامدی و اورا از اینکار منع میکردی ، هر کس به خانه ما جهت عیادت می آمد یک دل سیر به حرف میگرفتی که گاهی مرا به تعجب وا میداشت ، همه اینها در مقابل جمع بود ،  در خلوت متوجه میشدم که آرام آرام قربون صدقه اش میرفتی و نشان میدادی که قلبا عاشق اویی و مطمینم و ارزو خواهم کرد در آینده همین عشق ساده بین شما خواهر و برادر باقی بماند.

پسندها (2)

نظرات (1)

مهشاد
14 آبان 94 21:47
خداحفظش کنه. تبریک ویژه به متین جونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و پسرم می باشد