خوشاشیراز و آن آب و هوایش ....
شیراز را ازآنچه که وصفش را شنیده بودم زیباتر و دل انگیزتر دیدمش.سرسبزیش ، نسیم خنکش ، مهربانی مردمش ، مکانهای دیدنیش همه و همه برای من جالب بود.
بی خود نیست که شاعر در وصفش گفته .... خوشا شیراز و ...
چقدرمظلوم و ساکت تخت جمشیدآرمیده بود،این همه ابهت و زیبایی .... قدرت ایرانی ها را می توانستی در لابه لای این سنگهای تراشیده ، کوههای شکافته شده حس کنی و احساس قدرت کنی و خودت را در آن زمان تصور کنی ولی حیف....حیف که انقدر مهجور مانده ...
اینجا باغ ارمه ؟ ......فصل بهارکه بیاد اینجا حتما بهشت می شه...
این پسره شیطون رفته بالای درخت.... یکی بیارتش پایین...
اینجا نقش رستمه.... این هم رستم کوچولویه ..... منتهی زیاد آفتاب خورده ....
این هم بابای رستمه ... بهم میان نه...
یاغ نارنجستان و خانه قوام السلطنته..... خوش به حالت قوام
اینم یه عکس خانوادگی ..... تو حیاط آرامگاه سعدی
ودر باغچه آقای سعدی
اینم از نخت جمشید