من و پسرم

من دیگه راه می رم

1390/2/1 10:09
نویسنده : مریم
388 بازدید
اشتراک گذاری

متین جان ،

این روزها دیگه کامل راه می ری،البته خیلی می خوری زمین ولی انقدر پشتکارت قویه که مدام ادامه می دی و تمرین می کنی .

همش دوست داری راه بیاری ، خودت بری، کسی هم دستت رو نگیره ، جهت مخالف هم می ری یعنی اگر من هر طرفی برم تو جهت مخالفشو می ری .تازه وقتی هم می آیم دنبالت پا می گذاری به فرار.شیطون و بازیگوش من .

دلم واسه زانوهات می سوزه ، آخه خیلی درد می گیرن.

عصرها وقتی از سرکار میریم خونه ، می برمت پارک .همش تو پارک راه می ری و آواز می خونی . راه خودتو می ری .اصلا نمی ترسی .۲-۳ بار قایم شدم ببینم چه اتفاقی می افته .ولی انگار نه انگار .خیلی سر نترسی داری .

عاشق سرسره شدی.تازه سرسره هم برعکس می ری بالا.راه بچه های دیگه رو میبندی.وقتی از بالای سرسره می ری بالا ...بچه های دیگرو نگاه می کنی و می خوای کارهای آونا رو انجام بدی.من که کمر درد می گیریم بس که می ذارمت بالای سرسره.

آخرش  هم خاک و خول با گریه از پارک می ای بیرون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سحر
19 اردیبهشت 91 10:55
وای که چقدر خندیدیم دفعه اول که راه رفتیو همه با هم کیش بودیم از ترست که نخوری زمین تند تند می رفتی بعد نزدیک بابا حسین که می رسیدی می افتادی رو زمین داییت حسابی ازت فیلم گرفته کلیم بهت خندیده...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و پسرم می باشد