من و پسرم

روز تولد من

1391/12/8 18:37
نویسنده : مریم
972 بازدید
اشتراک گذاری

کم کم که به ماه دِی نزدیک می شیم ،  تو  فکرم شروع می کنم به  برنامه ریزی کردن واسه یه تولد ...که چیکار کنم و چیکار نکنم ؟ بجه هار و دعوت کنم ؟ مامان و بابا های بچه دار و دعوت کتم ؟ درچه 1 ها رو دعوت کتم ؟تو رستوران دعوت کتم ؟ و هزار تا فکرو خیال دیگه ...

بماند که بعضی ها هم بهم می گفتند :بابا تولد چیه ؟ تو این وضع اقتصادی  یا اینکه تو این سن که واسه بچه تولد نمی گیرنو هزار تا حرف دیگه.

ولی از اونجایی که بنده  از مهمونی سنگین و  کسل کننده بیزارم ، تولد را بهونه کردم  که  فامیل و دوستان دور هم جمع شوند وو دیداری تاره کنند هم بتونن به راحتی  شیطونی کنن و تو سر و کله هم بزنن. 

و خیلی هم دوست دارم این تولد سورپرایز هم توش داشته باشه ... پس تصمیم گرفتم که تولد  بگیرم آونم یه تولد عالی و خاص...

امسال فکر کردم که یه  تولد بچه گونه بگیریم  و دور بزرگترها و بی حوصله هارو خط بکشیم .تا هم به بچه ها بیشتر خوش بگذره و هم اینکه هی به بچه ها بکن و نکن نگیم و تا دلشون می خواد بریزن و بپاشن.

با توجه به اینکه تولد اصلی پسرجانم  در ماه صفر بود لذا برای اینکه بتوانیم با خیال راحت شادی و پایکوبی کنیم ، تولد موکول شد به تاریخ 10 بهمن ماه مصادف با تولد حضرت محمد(ص).و هر آنچه دوست و فامیل که دارای یک بچه و یا بیشتر بودند به این میهمانی دعوت شدند.

متین جان ، ازآنجا که مامان جانِ  شما بسیار خوش ذوق است و فکرهای تازه ای در سر داشت ،  یک هفته تمام راهی کوچه و خیابان شد تا بتواندوسایل  تولد به شکل و شمایل  کارتون مورد علاقه شما یعنی پاندا کونگ فو کار تهیه کندکه  اخر هم موفق نشد.

از آن جهت بود که خودم وارد عمل شوم. دو رنگ آبی و سفید را انتخاب کردم و سعی کردم تمام وسایل از بشقاب و ریسه های تزئینی گرفته تا کیک و بادکنک ها همه آبی و سفید باشند .و جهت این امر خیلی سعی کردم ، با اینکه شاید کسی زیاد به این موضوع ها  دقیق نمی شد ولی خودم از انجام این کارها و طراحی و دیزاین خیلی لذت می بردم.

 سورپرایز جشن هم شد ، پوشیدن لباسهای عجیب و ماسک های شخصیت های کارتونی .که بهترین آنها هم صاحب جایزه می شدند.

با توجه به اینکه نتوانستم مرخصی بگیرم ، کارها و ندارکات لازم بسیار سریع و فشرده انجام شد که همین امر باعث شد که دوسه کار از جمله خرید شمع تولد فراموشم شود که سوتی بزرگی محسوب می شد.

بکذریم و برسیم به تولد....از آنجایی که آفا داماد ظهر نخوابیده بودند و بسیار هم خسته بودند کمی برنامه ها با بداخلافی های صاحب مجلس مواجه شد و این مادر خلاق دیگر فکر اینجا را نکرده بود.

 عدم همکاری و بد اخلاق بودن ایشان کمی برنامه ها را داغون کرد.مخصوصا قسمت های آخر برنامه که بحث شیرین کادو باز کردن رسید. در قسمت بریدن کیک هم ایشان (متین جان ) تمایل شدیدی داشتند که با ماسک بت منی این کار را انحام بدهد و هر جه بالا و پاببن رفتیم که بابا آون ماسک از چهره برداری موفق نشدیم . البته دروغ نگویم آخرش با کمک فریادهای میهمانان که بابا ماسکتو بردار موفق شدیم  تا چند تا عکس هم بدون ماسک با کیک بدون شمع بندازیم و کیک و با هم ببریم .

از یکی دوستان هم دعوت شده بود که با گروه هنری خود (دخترو پسرش) برایمان کمی بنوازند، که اتفاقا با استقبال مواجه شد.

سحر جان هم با اجرای مجری گری فوق العاده در برنامه و اجرای برنامه شاد و متنوع از قبیل صندلی بازی ، استپ رقص، مسابقه بهترین رقص و... و اهدا جوایز از قبیل کتاب و پاکن ، عکس برگردون و...توانست مدت زیادی بچه هارا سرگرم کند.

عصرانه هم چیکن استراگانف ، سالاد الویه ، لقمه کالباسی و فلافل بود که نوش جانشان شد.

 

در کل میهمانی عالی ای شد ...میهمانان هم یه عالمه اسباب بازی هدیه آوردند که کار ما رو تا سالها راجت کردند.خیلی هم  خوش گذشت ...   

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ایلیا
17 دی 91 14:59
تولدت مبارک عزیزم ایشالله صد ساله یشی
سمانه مامان پارسا جون
17 دی 91 18:06
تولدت مبارک عزیزم
مامان آروین
14 بهمن 91 23:28
صد تا گل و شاپرک تولدت مبارک .بیا شمعهارو فوت کن تا 100000000000 سال زنده باشی خیلی ملوس و جیگری . با اجازه لینکت می کنم تا با آروین جون ما رفیق شید . یه عالمه بوس واسه تو گل پسر
زینب
23 اسفند 91 16:19
وای من که موقعه استپ رقصم داشتم از خجالت میمردم خیلی روز خوبی بود به منو عرفان و کلا همه خیلی خوش گذشت و حسابی رقصیدیم.واقعا دستت درد نکنه تولد خیلی خوبی برای متین گرفته بودی زن دایی جون بوووووووووووس
مامان آروین
1 فروردین 92 15:23
فرا رسیدن سال92 را به شماتبریک عرض میکنم با امید به سالی سراشار از موفقیت و سلامتی و کامیابی تولدت هم مبارک شازده کوچولو . ببخش کدیر شد .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و پسرم می باشد