متین به مدرسه می رود
یه روز خاص و مهم رسیده است ، ازون روزهایی که سالهای سال تو ذهن میمونه ، بعدها خاطرات این روز میشه یکی از خاطره های شیرین زندگی.
خودم انقدر ذوق دارم که نگو... مدام اشک توی چشمهام جمع می شد و سعی میکنم جلوی خودم رو بگیرم ، فکر کنم این روز یکی از روزهایی است که واسه هر مادری می تونه خاص باشه و برای من خیلی بیشتر
متین من انقدر بزرگ شده که میخواد بره مدرسه ،اولین قدم درراه تحصیل علم و پیشرفت ...یعنی آغاز راه ...به راه طولانی در جهت پیشرفت های آینده .
آرزوی من موفقیت توست پسرم اولین درجه در تربیت و پرورش و سوم درس و تحصیلات بالا...
یک گزارش لحظه به لحظه و به صورت تصویری میزارم اینجا ، تا هم این روز خاص رو یه جوری ثبت کرده باشم و هم اینکه انقدر ذوق داشتم و عکس انداختم که نمیشه همه رو چاپ کنم ، بنابراین قسمتیش را اینجا میزارم تا یادگاری برات بمونه .
آماده سازی کیف برای روز اول مدرسه
قرآن میشه پشت و پناهت
پیش به سوی مدرسه
عکس یادگاری با درب ورودی مدرسه
عکس درحیاط با تور دروازه
اولین آشنایی با همکلاسی ها :متین می شود کلاس سیب سرخ
یه عالمه برنامه شاد و شعر و نقاشی با حضور معلمین
ثبت یه لحظه خوب با پسرم در این روز
جناب اقای سوری میشود اولین معلم شما برای آغاز سالها درس و تجربه و یادگیری
موفق باشی پسرم